درانتظار او ...

یامهدی

غیبت وحیرت

سمانه
درانتظار او ... یامهدی

غیبت وحیرت

او را چگونه بستایم که بزرگتر از ستایش است و درباره او چه بگویم که هرچه گویم نمى از یم و قطره‏اى از دریاى بى کران فضل و کمال او بیش نیست.

او است‏حجت‏بزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمام‏انبیا و اوصیا و جانشین همه پیامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبین احکام دین، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقیقت، تالى تلو قرآن،بقیه الله فى الارض، صاحب الزمان و خلیفه الرحمن. او است: منصور.. مویدبه تاییدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر..

پناهگاه امت.. انتقام گیرنده مظلومان..

پشتیبان محرومان.. برهان الهى.. سید و سرور همگان.. امیر امیران.. قاتل‏ستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود کننده تمام بدعت‏ها، ضلالت‏ها،گمراهى‏هاو گمراهان و خلاصه او است احیا کننده میراث رسول خدا و معصومان علیهم‏صلوات الله. او پرچمدار حق است که هر که زیر لوایش قرار گرفت‏به کرانه‏نجات مى‏رسد و هر که از او دورى جست، در ظلمتکده گمراهى غرق خواهد شد.

مهدى طاووس اهل بهشت است و از سیماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمین مى‏تابد.. او همان کوکب درى و ستاره درخشان است که شرق و غرب جهان‏به او فروزان است.

امام رضا علیه السلام چنین مى‏ستایدش: «او شبیه من و شبیه حضرت موسى است.بر او جامه‏اى از نور پوشانده شده که از شعاع قدس الهى مى‏افروزد. اوخلقتى معتدل و میانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسول‏خدا است.»

وجود مبارکش رحمت است‏بر مومنان و صالحان و نقمت است‏برکافران و تبهکاران. خداوند بوسیله او مردگان را زنده و کوردلان را بینا وگمراهان را هدایت مى‏کند.

نقش امام زمان علیه السلام در دوران غیبت

شاید برخى چنین بیاندیشند که اکنون در دوران‏غیبت، امام زمان سلام الله علیه هیچ نقشى در هدایت مردم ندارد و هیچ‏استفاده‏اى از وجودش نیست و العیاذ بالله ولى این گمان باطلى است چراکه زمین بدون حجت هرگز نمى‏ماند «لولا الحجه لساخت الارض باهلها; پس بایدهمواره حجت‏خدا بر روى زمین و در میان مردم باشد.» ولى اکنون که امام‏ما غایب است چگونه از حضرتش بهره مى‏گیریم؟ این همان سوالى است که جابربن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله علیه و آله کرد که: «هل‏ینتفع الشیعه بالقائم فى غیبته؟; آیا شیعیان در دوران غیبت از وجود قائم‏علیه السلام استفاده مى‏کنند؟»

حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود:

«اى والذى بعثنى بالنبوه، انهم لینتفعون به، و یستضیئون بنور ولایته فى‏غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;آرى به همان خدایى که‏مرا به پیامبرى مبعوث فرمود سوگند، که شیعیان از وجود او بهره و از نورولایتش در دوران غیبتش پرتو مى‏گیرند چنانکه مردم از آفتاب بهره مى‏برند هرچند پشت ابرها پنهان شده باشد.»

آرى! در دوران غیبتش، پیوسته منتظرقدومش هستیم. و براى رسیدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان،لحظه شمارى مى‏کنیم. نمى‏شود خود در حالت انتظار بسر بریم و براى رسیدنش‏که هر لحظه ممکن است تشریف بیاورد خود را آماده نسازیم و به ولایتش‏مسلح نباشیم و به عدالتش عشق نورزیم و به اوامرش تمسک نجوئیم و از آنچه‏نزد او ناپسند است دورى نکنیم. گو اینکه او پیوسته در راه و مسجد وبازار و همه جا ممکن است‏حاضر شود و ما او را نشناسیم; پس باید کاملامواظب اخلاق و رفتار و کردار و منش و خوى خویش باشیم، نکند سرورمان از مابرنجد و قلب مبارکش از تیرگى دلهاى آکنده به گناهانمان، اندوهناک گردد.

پس حضرت مهدى موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از دیدگان‏آلوده ما پنهان باشد.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 6 دی 1392برچسب:راز طول عمر امام علیه السلام, | 11:25 | نویسنده : سمانه |

شعر مرحوم محمد رضا آغاسی در وصف مهدی (عج)

با همه لحن خوش آوایی ام/در به در کوچه تنهایی ام

ای دو سه تا کوچه زما دور تر/نغمه تو از همه پر شور تر

کاش که این فاصله را کم کنی/محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه میشدی/مایه آسایه ما میشدی

هر که به دیدار تو نایل شود/ یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد/سینه مارا عطشی دست داد

نان تو بردم لبم آتش گرفتنم/شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است/نامه تو خط امان من است

ای نگه ات  خواستگه آفتاب/بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده  بر انداز از چشم ترم/تا بتوانم  به رخت بنگرم

ای نفست  یارو مدد کار ما/کی  و کجا وعده دیدار ما

خبر آمد خبری در راه است /سرخوش آن دل که ازآن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید/ پرده ازچهره گشاید شاید



برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 6 دی 1392برچسب:, | 10:46 | نویسنده : سمانه |

باران احساس

 

اين «جزوه‏ها»ي درسي، پريشان‏تر از آنند كه مرا نظام شايسته‏اي بخشند. «جبر»، دلم را منقبض مي‏كند و«مثلثات‏»، دلم را به «دلتا» مي‏كشاند. سرم گيج مي‏رود و از زمين و زمان، «تو» را مي‏خواهم. «دانشگاه‏»، جز تو، همه چيزرا به من مي‏رساند و من، نمي‏دانم كه تو مي‏داني يا نه...؟ اگر بداني كه نظم تاريخ به هم مي‏خورد. معشوق، «نبايد» ازحال عاشق با خبر باشد، اين را استاد ادبياتمان مي‏گويد. ايشان، مرد بسيار محترمي است، اما فقط استاد ادبيات‏ماست. «استاد اخلاق اسلامي‏» ما، نمازش را اول وقت مي‏خواند، اما هزار هزار سؤال ناگفته‏ام را نمي‏داند.
پرسيدم: «كجاست؟» گفت: «نمي‏دانم‏». پرسيدم: «كيست؟» گفت: «نمي‏دانم‏».
پرسيدم: «هست؟» گفت: «البته‏»... و من، نپرسيدم، ستودم.
هواي اين ناحيه، باراني است، باران من!... كويرم و عطش، سينه‏ام را داغ عشق كوبيده است.
اين جزوه‏ها، پريشان‏تر از آنند كه مرا نظام شايسته‏اي بخشند... «بينش اسلامي‏» من، كمترين ضريب را دارد. براي‏دانشكده «دوست داشتن‏»، «پيش دانشگاهي‏»، «معرفت‏» لازم است. دست كم، «پنج‏» واحد... اينكه جور نمي‏شود؟... باشد،چه چيز ما جور مي‏شود كه اين يكي نمي‏شود؟ هر وقت جور شد كه ببينمت، اين نيز جور خواهد شد.
باور كن!... همين كه دور باشي، بهتر است. به حضرتت كه دوست دارم هرگز از حالم خبر نشوي. دلت مي‏گيرد. اين‏قلمهاي شكسته چه كرده‏اند، جز به «زاويه فراموشي‏» كشاندن تو؟...
سرم گيج مي‏رود و خانم جان، مدام فكر مي‏كند كه هذيان مي‏گويم. مي‏گويد: «عاشق شده؟... درمون عاشق، زندگيه...» اولش را درست مي‏گويد و آخرش را اشتباه، مثل تصور اول حال من از تو. «سرداب‏» چه مي‏فهمد كه «نيمه‏شعبان‏» خودش يك ماه است. «ليلة القدر»، هر سال، در يك شب، ظهور مي‏كند. ماه، فقط سي روز نيست. بهار، اولين‏فصلي است كه ماههايش سي و يك روز مي‏شود. اين يك روز، مال تو... جمعه كه قابل تو را ندارد! جمعه، تنها روزهفته است كه تنها يك «نقطه‏» دارد. تو، در همان نقطه‏اي، كه جمعه دارد. خوانايي آن، به همان نقطه است كه گاهي‏هويتش را تغيير مي‏دهد و مي‏شود «خال هاشمي‏» تو...
خفاش، هيچ وقت تفسير درستي از خورشيد به دست نمي‏دهد... مشكل، سواد نيست. دانشكده، يك راه عاشق شدن‏را مي‏گويد; هفتاد و يك راه ديگرش، در خاطر نينوايي توست.
شعبان، تولد تو را مي‏شناسد... و من نيز... كه تو را نمي‏شناسم.
اين جزوه‏ها... اين جزوه‏ها...
سرم گيج مي‏رود، تو مي‏آيي... چشمهايم باراني‏اند و دلم، خشك است. «باران‏» من! «احسان‏» كن!
 
مركز جهاني حضرت ولي عصر (عج)
 

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, | 22:21 | نویسنده : سمانه |

بوی یار

 

اين بچه‏ها معماگونه هستند در عين گريستن مي‏خندند و در عين خنديدن مي‏گريند. دل دريايي‏شان مطمئن و آرام است اما در عين حال امواج بيقراري‏شان بيتابانه خود را به ساحل بلند سينه‏هاي ستبرشان مي‏كوبد. اينان ذخيره‏هاي خداوند براي عصر آخرالزمان هستند برگزيدگاني كه تاريخ، هزاران سال در انتظار قدومشان بوده است.
عصاره امتهاي پيشين همانان كه «فسوف ياتي الله بقومم يحبهم و يحبونه اذلة علي المؤمنين و اعزة علي الكافرين يجاهدون في سبيل‏الله و لا يخافون لومة لائم‏»...
چه روزگار شگفتي، تاريخ آينده كره ارض بارور حوادثي بس شگفت است‏حوادثي كه مجد و عظمت جهانگير اسلام را در پي خواهد داشت و اين همه را تنها كسي درمي‏يابد كه منتظر است و بوي يار را از فاصله‏اي نه چندان دور مي‏شنود و هر لحظه انتظار مي‏كشد تا صداي «اناالمهدي‏» از جانب قبله بلند شود و او را به سوي خويش فراخواند.
راهيان كربلا را بنگر، آنان خوب دريافته‏اند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بي‏خون خدا، ثارالله، مرده‏اي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد برفراز ني رمزي است‏بين خدا و عشاق يعني كه اين است‏بهاي ديدار. به يادآر فرموده صاحب‏الزمان را كه ما را به اعمالي فراخوانده‏اند كه به محبتشان نزديك‏تر است: «فليعمل كل امرء منكم ما تقرب من محبتنا» و براستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت‏حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديكتر!؟
بشنو، زبان حال آنان را بشنو: حسينا! اماما! هرچند ما عاشورائيان قرن پانزدهم هجري قمري كربلا نبوديم تا به نداي هل من ناصر تو پاسخ گوييم و حق را ياري كنيم; اما حسينا ما مي‏دانيم كه تاريخ بر محور تو و عاشورا و كربلايت مي‏گردد و زمان از آن مي‏گذرد تا ياران تو را از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون كشد و همه آنان را در زير علم خونخواهي تو گردآورد و آنان را وارث زمين گرداند و اينچنين همه تاريخ روزي بيش نيست و آن روز روز عاشوراست.
 (سید مرتضی آوینی)
مركز جهاني حضرت ولي عصر (عج)

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, | 22:12 | نویسنده : سمانه |

وقت است که باز آیی...

 
 ثانيه ها در تپش اند ، التهابي مهيج و شوقي شيرين در پيكر كوچكشان مي جوشد . در گذر از لحظه ها كند مي لغزند وشتاب هميشه را ندارند.
تعدادشان به عدد منتظران زميني و آسماني است ، هر كدام در سينه اي مي تپند و شرار شوق را در فضا مي افشانند.
گرماي جانبخشي است . از لحظه هبوط آدم تا همين لحظه ، همه در اين انتظار جان داده اند. غرش غمگين ابرها و شتاب شورانگيز قطره ها در رسيدن به خاك ، گردش خستگي ناپذير و بي تأمل افلاك ، ذره ذره عطرهايي كه هر صبح، شور و شعف را به سينه ها مي ريزند، شاخه هايي كه هر بهار از دل ساقه ها مي رويند و.... همه به اين شوق ،شوريده و حيران ، زمان را سپري مي كنند .
چه جانكاه است ، نيايش ملكوت و دعاي ناسوت ، چه دير به ثمر مي نشيند . بارالها!
نغمه ها در گلوها مي ميرند و ناله ها در سينه ها به سردي مي گرايند . روح عاصي انسان در يأسي مرگبار ، دست و پا مي زند. كام تشنه كودكان يتيم مي سوزد . سايه هاي عدالت ، گمگشته هاي هزار ساله آنهايند.
بشر در حصار سيمان و آهن و دود ، با سرعتي ديوانه وار ، سرگشته مي چرخد . چه مي خواهد؟ در پي كدام پناه ، واله و سرگشته زمان را سپري مي كند ؟ آنقدر در روزمرگي مدفون است كه ماوراي ماده برايش افسانه جلوه مي نمايد.
وجودي كه ريشه و اساس هستي اش را در ملكوت اعلي بجا گذاشته است و اين لباس پوسيده و بي مقدار را چند روزي به عاريت گرفته تا روح خود را براي لقاي دوست ، جلا دهد ، چه غافل و بي خيال در بيغوله ماديات و در لايه هاي متعفن شهوات جا خوش كرده است .
ولي ....
فصل بيداري فرا رسيده است . ماده پرستان و مادي گرايان در تلاشي نه چندان موفق ، چند قرن جولان داده و ذهن نسيان پذير بشري را در هاله ايدئولوژي به ظاهر عقلاني خويش به خوابي ابدي (به خيال خويش ) فرو برده اند.
اما خيزشهاي فكري و انقلابي در دهه هاي انتهايي قرن بيستم و بيداري عمومي آغاز قرن بيست و يكم ،افق ديگري را فراروي بشر گشوده است.
جهان تشنه معنويت ، خسته از شهوات و شهوت پرستي در پي آفتابي به بلنداي ابديت است تا روح زنگار بسته اش را ،‌در نور پاكش صيقل دهد.
مركز جهاني حضرت ولي عصر (عج)

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, | 22:8 | نویسنده : سمانه |

دیوار انتظار

 

 

تو را در وزش هر نسيم حس مي‌كنم. چهره نوراني‌ات آذرخشي‌ست كه روشنايي را بر چهره زمين حك مي‌كند. اي مولاي من! زير سايه‌هاي كاج، تكيه به ديوار، بياد تو مي‌نويسم. خوب كه نگاه مي‌كنم همه جا از شميم حضور تو لبريز است. سال‌هاست شب‌هاي مهتابي‌ام را با ياد تو به صبح گره مي‌زنم و شانه‌هاي خسته‌ام را به انتظار تكيه مي‌دهم... راستي، آقاي من! كي مي‌آيي؟
مركز جهانی حضرت ولى عصر (عج)

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, | 21:49 | نویسنده : سمانه |

حدیث ها

1-رسول خدا (ص)ک:(وددت ان اموت حتی ادرک زمان المهدی) 

دوست دارم نمیرم تا زمان مهدی را درک کنم.       

 

امام صادق (ع):«المنتظرللثانی عشر کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله یذب عنه»

کسی که منتظر امام دوازدهم باشد مانند کسی است که باشمشیر برهنه اش در رکاب رسول خدا(ص)جهاد کند.

 

امام صادق(ع):«من سر ان یکون من اصحاب قائم فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر»

هر کس دوست دارد از اصحاب قائم باشد وتقوا پیشه کندوبه محاسن اخلاق پای بند باشد در همان حال انتظار کشد.

 

رسول خدا (ص):« یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی»

در آخر الزمان مردمی از مشرق زمین (ایران)،زمینه حکومت مهدی را آماده می کنند.

 

رسول خدا(ص):«یرضی فی خلافته اهل الارض واهل السماءوالطیر فی الجو»

در زمان حکومت مهدی (عج) اهل زمین و آسمان حتی پرندگان در هوا خشنود هستند.

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 5 دی 1392برچسب:, | 9:34 | نویسنده : سمانه |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.