رسیـدهام به چه جایی... کسی چـه میدانــد
رفـیــق گـریـه کجایی؟ کـسی چـه میدانــد
میـانِ مـایی و با مـا غـریبـهای ...افسـوس
چه غـفـلـتی! چه بلایی! کسی چه میدانـد
تـمـامِ روز و شـَبَـت را همـیشه تنهایی
«اسیرِ ثانیههایی» کسی چه میدانـد
بـرای مـردم شهـری کـه با تو بد کردند
چگونه گـرمِ دعایی؟ کسی چه میدانـد
تـو خـود بـرای ظـهـورت مـصـمـّـمی اما
نـمی شـود که بیـایی کسی چه میدانـد
کـسی اگر چه نداند، خدا که میدانـد
فـقط مُعَـطَـلِ مایی کسی چه میدانـد
اگـر صحـابـه نباشد فـرج که زوری نیست
تو جمعه جمعه میآیی! کسی چه میدانـد
برچسبها:
حضرت علی(ع)می فرماید:«پرچم او (حضرت مهدی«عج»)مخمل مشکی چهار گوش کرک داری
است که درازای آن کمی بیشتر از پهنای آن است .از روزی که رسول اکرم وفات کرده این پرچم باز
نشده و بازنخواهد شد تا روزی که مهــــــ ـــــــدی ظهور کند»
««به امید ظهور مهدی صــــ ـــلـــــوات»»
برچسبها:
رو به گندمزارها می آيی ای مولای گندمگون
آيۀ صلحند چشمان شما «والتين والزيتون»
اَبرُوانت خط نستعليق خطاطی زبردستند
آخرين بيت از غزلهايی خيال انگيز و يکدستند
بيتِ آخر حالتش اين است، غافلگير خواهد کرد
ناز دارد می رسد هرچند گاهی دير خواهد کرد
نرگس اينجا غرق در ترکيب خالت با لب است امشب
«آن شب قدری که گويند اهل خلوت امشب است »، امشب
دارد از بالا محمد هم خودش را در تو ميجويد
می زند بر شانههای حيدر و با شوق ميگويد:
مثل زهرا ميشود از دور چشمش را که ميبندد
خوب با دقت نگاهش کن علی ! مثل تو ميخندد
بی محمد مانده يثرب تا تو شب با ماه تنهايی
بی علی مانديم تا تو بازهم با چاه تنهايی
لحظهها را بی تماشايت نگو باور کنم مولا!
«من نه آن رندم که ترک ساقی و ساغر کنم» مولا!
تا کی اينجا قصۀ خورشيد پنهان را بخوانم من
«يوسف گمگشته باز آيد به کنعان» را بخوانم من
با ستاره منتظر می مانم آری صبح نزديک است
آه بيدارانِ اين شب زنده داری! صبح نزديک است
برچسبها: